مقدمه:
حمل و نقل بینالمللی شامل اصطلاحات و مفاهیم متعددی است که جنبههای مختلف لجستیک تجارت جهانی را پوشش میدهد. این اصطلاحات، موضوعاتی مانند انواع بار، مقررات گمرکی، اسناد تجاری، روشهای حملونقل و هزینههای مربوط به حمل و نقل را در بر میگیرند. آشنایی با این مفاهیم برای افرادی که در حوزه تجارت بینالمللی فعالیت میکنند یا به آن علاقهمند هستند، ضروری است تا بتوانند در شبکه پیچیده مقررات و فرآیندهای مربوط به حمل و نقل کالا در سراسر جهان به درستی عمل کنند.
روشهای اصلی حملونقل کالا:
در تجارت بینالمللی، کالاها به چهار روش اصلی جابجا میشوند: حملونقل هوایی، دریایی، ریلی و جادهای. هر یک از این روشهای حمل و نقل دارای مفاهیم تخصصی و اصطلاحات خاص خود هستند. از میان این روشها، حملونقل زمینی و دریایی از اهمیت بیشتری برخوردارند، چرا که بیشترین استفاده را در جابجایی بینالمللی کالا دارند.
اصطلاحات کلیدی در تجارت و حملونقل بینالمللی:
FOB (Free on Board) -1
“FOB” به معنای “تحویل روی عرشه کشتی” است و یکی از رایجترین اصطلاحات مورد استفاده در تجارت بینالمللی است. در این روش، فروشنده مسئولیت تمام هزینهها و ریسکهای مربوط به کالا را تا زمانی که کالا بر روی عرشه کشتی در بندر مبدأ قرار گیرد، بر عهده دارد. پس از بارگیری کالا روی کشتی، تمامی مسئولیتها و هزینهها، از جمله حملونقل، بیمه و هرگونه خطر، به خریدار منتقل میشود. این اصطلاح معمولاً در حملونقل دریایی به کار میرود و شامل هزینههای بارگیری کالا نیز میشود. نکته مهم در اینجا این است که FOB بهعنوان یک شاخص مهم در تعیین قیمت تمامشده کالا برای خریدار و فروشنده به شمار میرود.
2- CIF (Cost, Insurance, and Freight)
“فروشنده” در روش “CIF” نهتنها مسئولیت تامین کالا و تحویل آن به بندر مبدأ را بر عهده دارد، بلکه باید هزینههای حملونقل و بیمه کالا تا بندر مقصد را نیز بپردازد. در واقع، فروشنده باید اطمینان حاصل کند که کالا به مقصد تعیین شده میرسد و بیمه لازم را برای جبران هرگونه خسارت احتمالی در طول مسیر، فراهم کند. اما پس از رسیدن کالا به بندر مقصد، مسئولیت ترخیص گمرکی و تحویل نهایی کالا به خریدار منتقل میشود. این روش معمولاً در قراردادهای بینالمللی با مقصدهای دوردست به کار میرود، جایی که خریدار میخواهد از ریسکهای حملونقل مطلع باشد.
3- EXW (Ex Works)
EXW” یا “تحویل در محل فروشنده” یکی از شرایط فروش است که بیشترین مسئولیت را به خریدار منتقل میکند. در این حالت، وظیفه فروشنده تنها این است که کالا را در محل تولید یا انبار خود برای تحویل به خریدار آماده کند. خریدار باید تمامی هزینههای حملونقل، بیمه، گمرک و سایر مراحل ترانزیت را بر عهده بگیرد. این اصطلاح معمولاً زمانی به کار میرود که خریدار بخواهد کنترل کاملی بر فرایند حملونقل داشته باشد و یا زمانی که دو طرف قرارداد در کشورهای مختلف با رویههای مختلف حملونقل و گمرکی قرار دارند.
4- DAP (Delivered at Place)
“DAP” به معنای “تحویل در محل مشخصشده توسط خریدار” است. در این حالت، فروشنده مسئولیت تمام هزینههای حملونقل کالا تا محل تعیینشده را بر عهده دارد. با این حال، مسئولیت پرداخت عوارض گمرکی و ترخیص کالا در کشور مقصد به عهده خریدار است. این اصطلاح زمانی به کار میرود که خریدار میخواهد کالای خود را در یک مقصد خاص دریافت کند، اما مایل نیست که مسئولیتهای گمرکی و مالیاتی را نیز بر عهده بگیرد.
5- DDP (Delivered Duty Paid)
در روش “DDP”، فروشنده مسئولیت تمامی هزینهها و فرآیندهای مرتبط با حملونقل، ترخیص گمرکی و تحویل کالا در مقصد نهایی را بر عهده دارد. فروشنده باید کالا را به مقصد تعیین شده تحویل دهد و همه هزینههای گمرکی، مالیاتی و ترانزیتی را پرداخت کند. این شرایط بیشترین مسئولیت را به فروشنده تحمیل میکند و خریدار تنها باید کالا را دریافت کند. DDP معمولاً در قراردادهایی استفاده میشود که در آن فروشنده تجربه کافی در مسائل گمرکی و حملونقل در کشور مقصد دارد.
6- Incoterms
“اینکوترمز” مجموعهای از اصطلاحات و قوانین استاندارد است که توسط اتاق بازرگانی بینالمللی (ICC) تنظیم شدهاند. این اصطلاحات شرایط فروش، مسئولیتها، هزینهها و ریسکها بین خریدار و فروشنده را تعیین میکنند. اینکوترمز برای اطمینان از هماهنگی و جلوگیری از اختلافات در قراردادهای تجاری بینالمللی طراحی شده است. نسخه جدید اینکوترمز هر ده سال یکبار بهروز میشود تا با تغییرات در روشهای حملونقل، مقررات گمرکی و شرایط بازار هماهنگ شود.
7- Bill of Lading
بارنامه یک سند حقوقی است که توسط شرکت حملونقل صادر میشود و نشاندهنده مالکیت کالا و شرایط حملونقل آن است. این سند به عنوان یک رسید عمل میکند و اثبات میکند که کالا به شرکت حملونقل تحویل داده شده است. بارنامه همچنین به عنوان یک سند قراردادی عمل میکند که جزئیات دقیق مربوط به کالا، شرایط حملونقل و شرایط تحویل را مشخص میکند. این سند برای ترخیص کالا در گمرک و انتقال مالکیت کالا از فروشنده به خریدار ضروری است.
8- ETA (Estimated Time of Arrival)
ETA یا “زمان تقریبی رسیدن” یکی از شاخصهای مهم در مدیریت زنجیره تأمین و برنامهریزی لجستیکی است. این شاخص به خریدار اطلاع میدهد که کالا چه زمانی به مقصد خواهد رسید. دانستن ETA برای برنامهریزیهای لجستیکی، آمادهسازی انبار و هماهنگی با گمرک و شرکتهای حملونقل ضروری است. هرگونه تغییر در ETA میتواند تأثیرات بزرگی بر زنجیره تأمین و تحویل به موقع کالاها داشته باشد.
9- Demurrage
“دمُرج” هزینهای است که به دلیل تأخیر در تخلیه یا بارگیری کالا در کشتی یا در بنادر، به خریدار یا فروشنده تحمیل میشود. اگر کالا به موقع تخلیه یا بارگیری نشود، شرکت حملونقل ممکن است هزینه اضافی به نام دمرج را درخواست کند. این هزینهها میتوانند در صورت تأخیرهای طولانیمدت، بسیار بالا باشند و در مواردی نیز منجر به اختلافات حقوقی بین خریدار و فروشنده شوند. مدیریت زمانبندی بارگیری و تخلیه برای جلوگیری از دمرج یکی از مهمترین جنبههای لجستیکی در تجارت بینالمللی است.
10- Freight Forwarder
شرکتهای حملونقلکننده یا “فورواردرها” نقش کلیدی در مدیریت حملونقل کالاها در سطح بینالمللی دارند. آنها به عنوان واسطهای بین خریدار، فروشنده و شرکتهای حملونقل عمل میکنند و تمامی مراحل حملونقل، از جمله بارگیری، ترخیص گمرکی، بیمه و تحویل نهایی را مدیریت میکنند. این شرکتها با داشتن شبکه گستردهای از روابط بینالمللی، میتوانند فرآیند حملونقل را بهینه کنند و اطمینان حاصل کنند که کالا به موقع و با هزینه مناسب به مقصد میرسد.